انگار همین دیروز بود، درست به یاد دارم ۶ سال بیشتر نداشتم که برای اولین بار بحث یادگیری زبان انگلیسی در خانهی ما مطرح شد. راستش را بخواهید تا آن روز “کلاس زبان” مفهوم چندانی برایم نداشت، با این حال وقتی والدینم حرف از تجربهای برای یادگیری زبانی دیگر به میان آوردند ترسی وجودم را فراگرفت، از آن دست ترسهای روز اول مهر. اما بیدرنگ موافقت کردم و تا به خود آمدم در میان گروهی از هم سن سالهایم بودم و آهسته و بی سروصدا کلاس را بررسی میکردم. ورود معلم به کلاس همه را غافلگیر کرد و برای چند لحظه کلاس را در سکوتی استرسآور فرو برد تا اینکه خانوم معلم سکوت را شکست و با مهربانی خود را معرفی کرد. بعد از آن روز انگار با هر بار پلک زدن یک سال از عمرم میگذشت و بلاخره روزی آمد که آن قدر بزرگ شده بودم که برای خودم تصمیم بگیرم و این شد که برای اولین بار به خود گفتم هر طور که شده دیگر هیچ وقت در هیچ کلاس زبانی شرکت نخواهم کرد. شاید امروز شنیدن این حرف تا حدی عجیب باشد اما در آن روزها الزامی برای یادگیری زبان وجود نداشت و این انتخاب صرفا برای رسیدن به موقعیت بهتر در آیندهای مبهم بود.
فکر نمیکنم تنها کسی بودم که توان تحمل کلاس های آن دوره را نداشتم اگر این طور نبود حداقل باید بیشتر همسن سالهای من امروز مشکلی در مهارتهای زبان انگلیسی نداشتند. این روند بیمیلی به قدری ادامه پیدا کرد که کم کم جای خود را به تنفر از هر نوع زبانی داد. با وجود این حس بیش از دو سال به اصرار والدینم به این راه ادامه دادم هرچند که به همین دلیل آن چنان در کلاسها موفق نبودم.
خوشبختابه پیش از اینکه دیر شود ناجی من بدون آن که انتظارش را داشته باشم از راه رسید. اولین تفاوت بارز اسمش بود، 'آقا' جلوی اسمش نبود و خود را 'استاد' نمی دانست، خود را محسن معرفی کرد و قبل از اینکه کلاس شروع شود با همه دست داد، اما جرقهی اول وقتی زده شده که مانند یک دوست چندین و چند ساله احوال پرسی کرد.
محسن همیشه یک دوست ماند، از جنس ما بود، دغدغههای یک نوجوان را درک میکرد، بازی میکرد، با علاقه به نظرات ما در مورد فیلمهای روز گوش می داد و مهمتر از همه به جای تاکید بر روی کتاب های خسته کنندهی آن روزها راه لذت بردن از یادگیری را به ما نشان داد. به یاد ندارم حتی یک بار در کلاسش تمرینات کتاب را خارج از کلاس انجام داده باشم یا حتی نگران نمرهی آزمونها باشم.
جادوی محسن من، که زبان آموزی گوشهگیر و بیمیل بودم، را به یکی از فعالترین و مشتاقترین زبان آموزان کلاس تبدیل کرد تا جایی که در طول یک ترم سه بار داوطلبانه در کلاس ارائه دادم. تاثیر او در زندگی من به قدری بود که وقتی از ایران رفت من هم دیگر هیچ وقت در کلاس زبانی شرکت نکردم. اما این پایان داستان نبود، راه روش او چه به عنوان یک زبانآموز، چه پس از آن به عنوان یک مدرس، زندگی من را برای همیشه تغییر داد و باعث شد تا زبانآموزی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگیم تبدیل شود.
تصمیم خود را یک بار برای همیشه گرفتم و قدم در مسیر مطالعهی ترجمه زبان انگلیسی در دانشگاه بوعلی گذاشتم. زمان سریعتر از پیش، مثل برق و باد گذشت و علاقهی من به آموزش باعث شد که زودتر از آنکه خود را معلم بدانم شروع به تدریس کنم، اما واقعیت کاملا با آنچه در ذهن داشتم تفاوت داشت. تازه فهمیدم که محسن عجب شاهکاری میکرد، عجب معلمی بود و چقدر ساده از کنار کارهای بزرگش گذشتیم.
هر روز که می گذشت بار مسئولیت تبدیل شدن به معلمی همچون محسن بیشتر بر دوشم سنگینی میکرد، پس تصمیم گرفتم در مقطع کارشناسی ارشد پا جا پای او بگذارم و آموزش زبان انگلیسی را به صورت آکادمیک دنبال کنم. از آن روز به بعد رفته رفته مسیر خود را پیدا کردم و هر روز سعی کردم که در قدم اول زبان آموز بهتری باشم و سپس گامی در جهت جذاب کردن کلاسهایم بردارم. همهی این داستانها را گفتم تا برسیم به امروز، بیش از 10 سال تدریس و 20 سال مطالعه زبان مرا به فردی تبدیل کرد که امروز می شناسم. تمام خاطرات و تجربیات این مدت خواه خوب یا بد مسیرم را به این سمت آورد که امروز قدم در راهی بگذارم که سالها آرزویش را داشتم و سعی کنم بیش از همیشه به هدفم نزدیک شوم.
بگذارید حقیقتی باور نکردنی را با شما در میان بگذارم، یادگیری زبان انگلیسی، یا هر زبان دیگری، نه تنها سخت نیست بلکه باید تجربهای لذت بخش باشد. شاید حتی بتوان ساده تر گفت؛ 'یادگیری' باید لذت بخش باشد اما لازمهی آن تعیین هدف و گام برداشتن در مسیر درست است. هرچند هنوز هم راه زیادی در پیش دارم، اما می دانم که راه درستی را در پیش گرفتهام. کلاسهای خسته کننده و بیهوده را فراموش کنید امروزه زبانآموزی باید هدفمند، کاربردی و در عین حال لذت بخش باشد. راستش را بخواهید قرار دادن تمامی عواملی که فضا را مساعد زبانآموزی میکند آن قدرها هم راحت نیست، با این حال پیشرفت تکنولوژی ما را تا حد چشمگیری در این مسیر یاری می دهد.
امروز Edutainer یکی از چندین گامی است که طی چند سال اخیر برداشتهام تا بتوانیم همراه هم زبانآموزی را شیرینتر و هدفمندتر از همیشه کنیم. تحت این نام قصد داریم نشان دهیم که یادگیری زبان میتواند همیشه و در همه جا جریان داشته باشد و هر کس در حد توان و وقت خود میتواند ما را در این مسیر پرفراز و نشیب اما جذاب همراهی کند. باور ما در Edutainer این است؛ یادگیری باید پیوسته، لذت بخش، راحت و هدفمند باشد.
سعید تیموریان مطلق